تراوش های ذهن یک مشاور

«خواننده عزیز، کپی برداری از مطالب صرفا با ذکر منبع یا لینک مستقیم مجاز می باشد.»

تراوش های ذهن یک مشاور

«خواننده عزیز، کپی برداری از مطالب صرفا با ذکر منبع یا لینک مستقیم مجاز می باشد.»

تلاش همیشه تضمین کننده موفقیت نیست

در هر زبانی ضرب المثل ها و اصطلاحات تربیتی معروفی وجود دارند که اگر با بی توجهی و در غیر جایگاهشان استفاده شوند با وجود اینکه از جهاتی درست و منطقی هستند اما در کل، معنا و مفهوم ناقصی را منتقل می کنند. می شود گفت مثال های زیر که مضامین نسبتا مشابهی دارند از جمله این موارد هستند: «خواستن توانستن است»، «مهم این است که واقعا بخواهی تا برسی»، «همه چیز به خودت بستگی دارد»، «بخواه تا بشود»، «هیچ کاری، نشد ندارد». 

 

بارها این را تجربه کرده ام که تلاش کسی به نتیجه مطلوب و دلخواه نرسیده و به دنبال این عدم موفقیت، اطرافیان بلافاصله او را مورد سرزنش قرار داده اند که: اگر واقعا خواسته بودی –یا باور داشتی که می توانی- به نتیجه می رسیدی! سوال مهمی که در اینگونه موارد جای پرسش دارد این است که؛ آیا واقعا چنین اتهامی عادلانه و به حق است و کامیابی کسی که به هدف دلخواهش رسیده است صرفا محصول خواست و اراده او بوده است؟ آیا داشتن چنین انتظاری از موجودی با انبوهی از محدودیت ها عاقلانه است؟ و اگر چنین است فرق بشر با خدا چیست؟! 

  

 

حقیقت این است که روی دیگر سکه را هم باید دید و بعد قضاوت کرد، چه درباره خود و چه درباره دیگران. نگاه تک بعدی به مسائل همیشه بد است و پس از تجربه ناکامی، بدتر. چرا که فردی که در حرکتی ناکام شده و به هدف مورد نظرش نرسیده است برای ارزیابی مشکل و عدم تکرار اشتباهات به جامع نگری و تحلیل درست مسأله نیاز دارد نه یک قضاوت سطحی و زودهنگام که جز اینکه فرد را به خود توبیخی و احساس گناه «غیر مؤثر» دچار کند، نتیجه ای در پی ندارد. 

عدم موفقیت های انسان می تواند ناشی از انواع عوامل درونی یا بیرونی باشد.  

      

گاهی ما هدفی را انتخاب می کنیم که پتانسیل و امکانات کافی برای دست یابی به آن را نداریم. یعنی بدون توجه به داشته های واقعی انتظار بازده داریم. 

گاهی «تصور» می کنیم که با توان و امکانات کافی حرکت می کنیم اما واقعیت چنین نیست. 

گاهی نقش متغیرها و عوامل بیرونی موثر را نادیده می گیریم یا اثرش را کمتر از آنچه هست محاسبه می کنیم. 

گاهی زمان مناسبی را برای شروع حرکت انتخاب نمی کنیم. 

گاهی هیجانزده و عجولانه عمل می کنیم نه آرام و باطمأنینه و فکورانه. 

 

گاهی نقطه هدف را خودمان انتخاب نکرده ایم بلکه آرزو یا انتخاب پدر و مادر و دیگرانی است که به هر دلیل -علی رغم میل خود- به دنبال اجابت خواسته شان هستیم، لذا انگیزه و اشتیاق لازم برای رسیدن را نداریم. 

گاهی انگیزه های ما ناروا و حتی غیر انسانی است و اصرار داریم که در خلاف مسیر منظم و تکاملی کائنات حرکت کنیم.  

 

گاهی تصویر روشن و دقیقی از نقطه هدف نداریم. 

گاهی مسیر صحیحی را انتخاب نمی کنیم و برنامه ریزی درستی نداریم. 

گاهی در میان راه به اولویت مهمتری برخورد می کنیم و لازم می بینیم که جهت حرکت یا هدف قبلی را –موقتا یا برای همیشه- رها کنیم. 

گاهی در بین راه دچار حادثه و اتفاقی می شویم که کاملا خارج از کنترل و پیش بینی ما بوده است. 

گاهی به دلیل تمرکز بیش از حد بر روی یک هدف مشخص از سایر ابعاد زندگی غفلت کرده و جا می مانیم. لذا جریان رو به رشد زندگی بالاجبار راه ما را سد می کند. 

و...

گاهی هم خدا – همان قدرت بی منتهای هستی- برای ما چیزی می خواهد غیر از آنچه که ما خواسته ایم!

نظرات 3 + ارسال نظر
احمد یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:50 ب.ظ

بله، برای رسیدن به هدف و موفقیت، عوامل بسیاری موثرند اما جامعه فقط به نتیجه نگاه می کند نه به مجموعه شرایط و تلاش فرد و بر این اساس قضاوت می کند و افراد چون متوجه این نگاه جامعه می شوند به دنبال انواع راه های موفقیت می روند. به همین جهت است که گفته می شود هر فردی باید خود را با خودش مقایسه کند.

سودابه یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:10 ب.ظ http://ghalamestan91.blogfa.com

و فکر می کنی من به چه دلیل به هدف هام نرسیدم؟ در بین راه دچار حادثه شدم! تعداد حوادث زندگی من به نظرم کمی زیاد بوده! نبوده؟

محمد جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:01 ب.ظ

گاهی هم خدا – همان قدرت بی منتهای هستی- برای ما چیزی می خواهد غیر از آنچه که ما خواسته ایم!
-------------------------
با خواندن این جمله یک لحظه فکر کردم در جلسه روضه خانی یک اخوند برای زنها هستم تا دلنوشته های یک مشاور
اگر واقعا افکارتان این است بد به حال مراجعه کنندگانتان
خداوند بزرگ برای همه افراد همه چیز را خواسته و با تولد ما در این دنیا شانس موفقبت و زندکگی کردن و هر چیز دیگر که در این دنیا امکان پذیر است
چه بسا که موفقها همیشه شرایط شروع شان از دیگران سختر بوده است
جهت تکمیل اطلاعات خداشناسی شما پیشنهاد میکنم به درسهای استاد بزرگ ایت الله جوادی املی در خصوص قضا و قدر و قسمت مراجعه فرمایید که هم به صورت صوتی هست و هم به صورت تصویری
موفق باشید

متوجه نشدم دقیقا چه اشکالی رو به این مطلب وارد میدونید. به نظر شما خواست خدا دقیقا تابع خواست ماست؟! و اینکه خداوند اسباب موفقیت رو فراهم می کند به این معنی است که اگر به هر دلیل خیر ما در رسیدن به نقطه دلخواهمان نبود باز هم او قدرت و مشیت خودش رو به نفع ما-نفع حقیقی ما- اعمال نخواهد کرد؟!
به نظر میاد در بحث قضاوقدر دچار سوء برداشت شده اید. در نگاه توحیدی چون علم و قدرت و رحمت خداوند مطلق و بی نقصه موجب میشه آنجا که لازم است در مسیر حرکت انسان -که علمش محدوده- نقش آفرینی کند تا حتی برخلاف خواستش او را در جهتی قرار بده که به صلاح اوست(البته در مقیاس حیات ابدی)
ممنون میشم اگر با دقت و تامل بیشتری به موضوع فکر کنید و اگر باز هم توضیحی داشتید، ارائه بدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد